مینا رجبیان
نتیجه قبولی مینا رجبیان
- رشته قبولی: داروسازي كرمانشاه
- رتبه در کنکور: 888 منطقه2، 1800 كشوري.
- درصدهای کنکور: ادبيات 67، عربي 52، دين‌وزندگی 58، زبان انگلیسی 64، زيست‌شناسی 80، فيزيك 71، شيمي 62، رياضي 13 و زمين‌شناسي1/2 درصد.
مسیر قبولی کنکور مینا رجبیان
از تابستان سال چهارم به طور جدي برای کنکور خواندم اما چون در هر سال درس‌هاي همان سال را خيلي خوب خوانده بودم به همین دلیل تقريبا درصدهاي بالایی در کنکور کسب کردم. در سال سوم بيشتر تشريحي می‌خواندم اما براي زيست و شيمي تست هم مي‌زدم و در کلاس فوق‌برنامه فیزیک شرکت می‌کردم. معدل کتبی نهايي‌ام 75/19 شد. از تابستان پارسال 4 روز در هفته مدرسه مي‌رفتم و به طور ميانگين روزي 5 ساعت درس می‌خواندم. همچنین با آقاي حقيقت مشاوره داشتم. ایشان، هم برایمان برنامه‌ريزي مي‌كردند و هم در مورد اينكه هر درس را چطور بخوانیم، یاری‌مان می‌دادند. آقاي حقيقت هميشه به من انگيزه مي‌داد، مثلا بعضی وقت‌ها که ساعت مطالعه‌ام از بقيه كمتر بود، مي‌گفت تو مدلت اين‌طوري است.
من هم سعي مي‌كردم جبران كنم و بيشتر درس بخوانم یا بعضی وقت‌ها، ناامید می‌شدم و يك هفته درس نمي‌خواندم ولي وقتي به جلسات مشاوره می‌رفتم يا با دوستانم یا بچه‌هايي كه سال‌هاي گذشته قبول شده بودند، حرف مي‌زدم، خيلي انگيزه مي‌گرفتم. فكر مي‌كنم هر كس بهتر است با شرايط خودش درس بخواند و خودش را با ديگران مقايسه نكند یعنی اگر لازم می‌داند از کلاس استفاده کند نه اينكه چون همه کلاس می‌روند او هم اين كار را انجام بدهد مثلا من به مشاوره احتياج داشتم چون سال‌هاي قبل نمی‌توانستم به برنامه‌ريزي‌هایم برسم و در طي سال كمتر از آنچه انتظار داشتم درس مي‌خواندم. با مشاوره برنامه‌ريزي‌ام منطقي‌تر و تلاشم رفته‌رفته بیشتر شد. اوايل اجراي برنامه برایم خيلي سخت بود اما به مرور راحت‌تر شد.
مشاوره و آزمون
از مهرماه مطابق برنامه آزمون‌های گاج پیش می‌رفتم حالا ممكن بود در كنارش مثلا بخواهم بيشتر زيست بخوانم و وقت اضافه‌تری برایش منظور کنم. من در سال‌هاي قبل در آزمون‌هاي ديگري هم شركت می‌كردم اما آزمون‌هاي گاج به خصوص در درس زيست مشابهت بيشتري با سؤالات كنكور داشت. به همین دلیل درصدهای کنکورم تقریبا همان درصدهایی بود که معمولا در آزمون‌ها گاج به دست می‌آوردم. بودجه‌بندي آزمون‌ها و برنامه‌هاي مروري‌اش هم خوب و نتيجه آزمون‌ها خيلي برايم اميدواركننده بود. در طی سال روزهايي كه مدرسه مي‌رفتم شايد همان 6-5 ساعت ولي در روزهاي دیگر بعضي وقت‌ها تا 12 ساعت هم مطالعه داشتم.
با اینکه سال كنكور سال سختي است ولي من راجع به اينكه چطوري تلاش كنم، خيلي چيزها ياد گرفتم و فهمیدم اگر تلاش کنم نتيجه مي‌گیرم. آموزشگاه حقيقت هيچ وقت از يادم نمي‌رود، چون مهمترین لحظات را آن جا گذراندم لحظاتی که خوب گذشت و نتيجه‌اش خيلي خوب شد. هدفم چيزي بود كه الان به آن رسيده‌ام یعنی از همان اول می‌خواستم در داروسازي كرمانشاه قبول شوم. فعلا باید در دانشگاه درس بخوانم اما بعد دوست دارم يك داروخانه بزنم و دارو‌هاي خوبي درست كنم.
مادر مینا رجبیان
نام و نام خانوادگی: الهه نرگسيان
مدرک تحصیلی: ليسانس پرستاري
شغل: مدير بازنشسته خدمات پرستاري دانشگاه علوم پزشكي
هميشه سعی کردم محيطی امن و آرام براي مینا فراهم کنم و آنچه بر عهده‌ام است برایش انجام دهم تا واقعا با آرامش درس بخواند و استرس نداشته باشد. واقعا اعتقادم اين است كه نباید به بچه‌ها استرس وارد کرد زیرا آن‌ها همين كه زمينه براي‌شان مساعد باشد، احساس امنيت كنند و بدانند درس خواندن عاقبت دارد، خودشان پیش می‌روند. ولي خيلي برايم مهم بود كه درسش را بخواند، الان هم برايم خيلي مهم است كه تا آنجايي كه مي‌تواند ادامه دهد.
پیگری وضعیت مینا
در کل از وضعیت مینا غافل نبودم گاهي در فاصله درس خواندنش با هم مي‌نشستيم ميوه يا چاي مي‌خورديم و من ازش مي‌پرسيدم كه جلسه مشاوره‌ات چطور بود؟ آقاي حقيقت راضي بود؟ با برنامه پيش رفتي؟ چون مینا دختر فوق‌العاده صادقی است حتي اگر نمي‌خواند مي‌گفت نخواندم. گاهی هم وضعیت مینا را از آقاي حقيقت مي‌پرسيدم و وقتي مي‌ديدم ايشان هم راضي است و می‌فهميدم رتبه مینا در آزمون‌ها خوب است و خوب پيش مي‌رود، برايم خيلي رضايت‌بخش بود. گاهي مي‌ديدم كه آقاي حقيقت از بعضي بچه‌ها ناراضی است اما هيچ‌وقت نديدم از مينا به دلیل اینکه درس نخوانده ناراحت باشد.
مشاوره هم برای اين بود كه اطمينان پيدا كند دارد با برنامه پيش مي‌رود، يعني مي‌گفت شايد اگر مشاوره نمي‌آمدم اين طوری احساس آرامش نمي‌كردم. در واقع چون با مشاوره پيش مي‌رفت و برنامه‌ريزي داشت، نگران نبود. به نظر من و خودش مشاوره خيلي مؤثر بود به همین خاطر از آقاي حقيقت ممنونم. روزهايي كه مي‌ديدم مينا درس نمي‌خواند، با اینکه خودم استرس داشتم و خيلي ناراحت بودم از اینكه فرصت‌هایش دارد از دست می‌رود ولي به رويش نمي‌آوردم. حتي اگر شده او را به مهماني مي‌بردم ولی محيط را برايش متشنج یا با او بحث و جدل نمی‌كردم در نتیجه 3-2 روز درس نمي‌خواند و بعد يك دفعه خودش شروع مي‌كرد به درس خواندن و مي‌ديدم ماشاالله روي برنامه‌اي كه داشت مي‌خواند و پيش مي‌رفت.
دیدگاهتان را بنویسید